یک بهمنی اصیل

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

یک بهمنی اصیل

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

شروع یک صبح بهاری

همراه با صبح بهاری زیبا دیده از خواب گشوده و روز خود را شروع کرده 

آبی رنگ آسمان 

صدای پرندگان وحش 

و طلوع دو خورشید 

که گرمای یکی گرما بخش زندگیست و تابش اشعه های آن بر روی برگ درختان که تازه سر از پوسته سفت و سخت شاخه ها باز کرده و به این هستی آمده اند، رنگ سبز آنها را زیباتر از هر لحظه نمایان می کند 

و دگر، خورشید کوچک، دختر خورشید 

که برخاستن از خواب با او آرامش بخش است 

با لبخند او می توان شکل دیگر زندگی را تجربه کرد که با احساس کردن دستهای نحیف اما انرژی بخشش روی شانه هایت تمام خستگی از بدنت زدوده می شود 

و تمامی این موضوعات خواهان انرژی بخشیدن به توست که با وجود آنها می توان تمام انرژی یک روز را بدست آورد و تمام روز را به لذت بردن از دقایق عمر سپری کرد 

و چه زیباست نفس کشیدن در چنین روزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد