یک بهمنی اصیل

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

یک بهمنی اصیل

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

ساعاتی کنار دریاچه

آبی رنگ آب دریاچه و سبزی درختان تنومند اطراف احاطه امان کرده اند و با پائین آمدن خورشید و غروب آن گویی می خواهند ما را در خود ببلعند و من در کنار دختر خورشید ... 

آخرین تلالوء خورشید بر روی آب ، ماهیگیری که با قایق کوچکش در حال به دام انداختن ماهی های دریاچه است و صدای خنده دخترکی از دور دست که معشوقش او را می خنداند . 

آب بازی کودکان در آب دریاچه ، پرواز پرندگان ماهی خوار سفید در سطح آب و صدای ازدحام ماشین های دست ساز آدمی که آرامش محیط را بر هم می زنند و سکوتی پر از حرف حاکم است ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد