یک بهمنی اصیل

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

یک بهمنی اصیل

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

خواب

وقتی در کنار او بود آرامش خاصی داشت  

فکرهایی که آزارش می دادند به سراغش نمی آمدند  

حتی متوجه نشد چه وقت به خواب رفت  

وقتی از خواب برخاست که وقت رفتن بود  

و او اندوهگین که چرا به خواب رفته  

چقدر خوب بود اگر او درک می کردکه از وجود اوست که به خواب رفته  

به خوابی نه از خستگی ، از راحتی و از آرامش  

و خوابی غیر ارادی زیرا که می خواست بیدار باشد و 

ساعتهای زیبایی را با او بگذراند  

حتی نفهمید که چه وقت به خواب رفت و به چه حالتی  

گاهی برداشتهای متفاوت از یک پیش آمد می تواند ناراحتی هایی را برای هر دو طرف بوجود آورد 

و من امیدوار بودم که این برداشتها ، برداشتهایی از یک واقعیت بزرگ باشد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد